دهه هفتاد ، هشتاد تصمیمی سخت در ایران عزیز برای بهتر شدن حال و آینده جامعه بود. تصمیم به کنترل جمعیت ؛تصمیمی که روز اول خوب بود اما با استمرار آن درخلا توجه مسئولین و موج سواری دشمن در این سهل انگاری کار را به جایی رساند که از ترس پیری جمعیت ،آینده خانواده، جامعه ،کشور و دنیای اسلام را در خطر میبینیم ….
در اواسط دهه هشتاد دیده بان جامعه،زنگ خطر را به صدا درآورد. در دوره ای که به ثبات آمار جایگزینی 5/2رسیده بودیم و اگر همان زمان توجه میکردیم .امروز اوضاعمان بهتر بود. اما نشد و شد آنچه شد.به اذعان همه شاهدان. مهمترین عاملی که آن روزها کار خودش را کرد و بزرگترین عامل در تحقق این تصمیم بود رسانه بود و فرهنگ سازی و تبلیغ…..
آنجا که از آرم سازمانها و نهاده ها تاکتب درسی تا محتوای منبرها و تابلوهای تبلیغاتی تا برنامههای تلویزیونی و تبلیغ پشت جعبه دستمال کاغذی و…..
همه مبلغ <فرزند کمتر، زندگی بهتر> بودند و نتیجهاش شد< دو بچه کافیست >و نهایتاً تک فرزند و بی فرزندی و ….
میهمان خانهها شد…
امروز هم اگر قرار است این خطر عظیم شناخته شود و ترس از آینده هولناک ما از این سرعت سقوط جمعیت ،به باور و فرهنگ عمومی تبدیل شود و اگر قرار است ورق برگردد و امید آینده فردی و خانوادگی و جمعی و اجتماعی ما زنده شود و ((ایران جوان بماند)) باید طرحی ۹نو در انداخت و مسیر دیگری گشود .ایرانیها همیشه اول هستند و این سد را خواهند شکست به شرط آنکه همه به میدان بیایند و هر آنچه از توان فرهنگی و اجرایی و پشتیبانی دارند خرج این باور کنند. (( امید آینده ))آغازی بر یک خط کوچک رسانهای است.
به امید آینده ای روشن و جوان انشاالله