عظمت و شجاعت خانم بنت الهدی صدر
براستی که زن چه موجود لطیف، قدرتمند و فهیمی است. فرق نمیکند کجای این ارض خاکی باشد، مهم آن است که در صراط مستقیم گام بردارد و الگو بگیرد از خوبان عالم، آن وقت است که زینب میشود در لشکر یزید و زینبوار عَلَم هدایت بر دوش میگیرد. سیده آمنه بنتالهدی صدر، یکی از این زنانی است که با نطق و قلم روانش به عالمیان فهماند که ما در مکتب فاطمه (س) درس گرفتهایم و مقتدایمان زینب کبری است، همو که کاخ یزید را با نطق حیدریاش به ویرانهای ننگین بدل کرد.
امروز 19 فروردین ماه سال 1402 مقارن با سالروز شهادت این بانوی متعالی در سال 1359 است. او که معلمی فرهیخته شاعری چیره دست و نویسنده ای ماهر بود.
در پایان این صفحه برایمان بنویسید شما شهیده بنتالهدی صدر را چگونه میشناسید؟
سیده آمنه صدر، فرزند سید حیدر صدر بود که از طرف مادر، نسب به آیتالله شیخ عبدالحسین آل یاسین داشت.
او در اسفند ماه ۱۳۱۶در شهر کاظمین دیده به جهان گشود. سیده آمنه در یازده سالگی به همراه دو برادرش سید اسماعیل و سید محمدباقر صدر راهی نجف شد و تحصیلات خود را در زمینهٔ فقه، علم حدیث، اخلاق، تفسیر و سیره نزد برادرش محمدباقر دنبال کرد.
ایشان از محضر شیخ زهیر الحسون و ام علی الحسون استفاده نمود و با تلاش بی نظیر خیلی زود به درجه اجتهاد رسید.
ایشان معلمی فرهیخته شاعری چیره دست و نویسنده ای ماهر بود.
در آن زمان که کفرپیشگان و منحرفین از طریق ادبیات، شعر، داستان و رمانهای بیمحتوا و مملو از مضامین غیراخلاقی، در زندگی اجتماعی مردم نفوذ کرده بودند، بنتالهدی که این خلأ را درک کرده بود، اقدام به نوشتن داستانهای هدفمند در چارچوبی جذاب و شفاف کرد.
بنت الهدی با کمک از ابزارهای ادبی همچون شعر و داستان تلاش میکرد تا زنان را به هویت و جایگاه دینی خود واقف کند و از نهاد «خانواده» به عنوان یک «مطلوب دینی» دفاع نماید.
وی از پایهگذاران مدارس دخترانه الزهرا در بغداد، نجف، کاظمین، بصره، دیوانیه و حله بود. وی خود سرپرستی مدرسههای نجف و کاظمین را بر دوش داشت که روزهای هفته میان این دو شهر درآمد و شد بود. در این مدرسهها افزون بر درسهای رسمی، دروس اعتقادی هم تدریس میشد تا دختران را با تربیت اسلامی آشنا سازند. از دبیران علمی که از دید اعتقادی هم برخودار بودند، استفاده میگردید و آنها آموزشهای مورد نیاز برای پیشرفت سطح علمی و اعتقادی را میگذراندند. همچنین وی بر مدارس الزهرا در شهر کاظمین و نجف نظارت داشت.
حکومت بعثی عراق در ۱۳۵۰ قمری همه مدرسهها را دولتی کرد و بر پایه بخشنامهای این آموزشگاهها از بنتالهدی گرفته شد. بنتالهدی پس از این تاریخ، او چند داستان با نامهای «ای کاش میدانستم»، «دو زن و یک مرد»، «دیداری در بیمارستان»، «به دنبال حقیقت» و «خاطراتی در تپههای مکه» نوشت.
بنتالهدی سه روز در مدرسههای بغداد و کاظمین و سه روز هم در مدرسههای نجف درس میداد. کتابهایش در دوران حکومت بعثیها و صدام حسین، در شمار کتابهای ممنوعه بودند.
به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی(ره) فرصتی برای سید باقر صدر و خواهرش بنتالهدی پیش آمد تا موجهای انقلاب اسلامی را در عراق نیز گسترش دهند. در ۱۷ خرداد ۱۳۵۸ شمسی سید محمدباقر صدر به فرمان صدام حسین، حاکم وقت عراق، دستگیر شد. بنتالهدی هنگام دستگیری برادرش، زینبوار به دنبال برادر روان شد و تا خیابان اصلی خانهشان جلو آمد و تصمیم گرفت تا برادر را همراهی کند، اما پلیس عراق اجازه این کار را ندادند. به دنبال آن، به حرم علی بن ابی طالب رفت و شبانه در آنجا سخنرانیهایی کرد. مدتی بعد برادرش آزاد شد اما دیگر بار در ۱۷ فروردین ۱۳۵۹، حکومت عراق، بنتالهدی را، یک روز پس از بازداشت برادرش آیتالله صدر، دستگیر و شکنجه کرد. همواره در جمع زنان میگفت: «اسلام غریب است و دلسوز کم دارد.»
برزان ابراهیم، برادر ناتنی صدام حسین، از آیتالله صدر خواسته بود تنها چند کلمه بر ضد امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی بنویسد که آیتالله صدر نپذیرفت و به دستور صدام، او بنتالهدی صدر را در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ (۲۲ جمادیالاول ۱۴۰۰)، سه روز پس از آخرین دستگیری، به همراه شکنجه به قتل رساند و در مظلومیتی شبیه به اجداد بزرگوارشان آسمانی شدند. پیکر وی در قبرستان وادیالسلام شهر نجف در مقبره خانوادگی خاندان صدر به خاک سپرده شد.
"در همین زمان ما، یک زن جوانِ شجاعِ عالمِ متفکّرِ هنرمندی به نام خانم «بنتالهدی» - خواهر شهید صدر - توانست تاریخی را تحت تأثیر خود قرار دهد، توانست در عراقِ مظلوم نقش ایفا کند؛ البته به شهادت هم رسید. عظمت زنی مثل بنتالهدی، از هیچیک از مردان شجاع و بزرگ کمتر نیست. حرکت او، حرکتی زنانه بود؛ حرکت آن مردان، حرکتی مردانه است؛ اما هر دو حرکت، حرکت تکاملی و حاکی از عظمت شخصیت و درخشش جوهر و ذات انسان است. اینگونه زنهایی را باید تربیت کرد و پرورش داد."